افسردگی چیست؟ انواع و ۱۵ روش پیشگیری از افسردگی

آیا تا به حال به این فکر افتاده‌اید که چرا احساس افسردگی می‌کنید؟ چرا بی‌دلیل غمگین می‌شوید و چرا احساس خستگی بیش‌از‌حد دارید؟ باید بدانید که افسردگی انواع مختلفی دارد و ممکن است در هر سنی شما را تحت تاثیر قرار دهد. در واقع، افسردگی با یک حالت ناراحتی گذرا یا رفتارهای جلب توجه به ویژه در نوجوانان و زنان متفاوت است. این بیماری می‌تواند در هر فرد به شکل‌های مختلفی ظاهر شود و علائم متنوعی داشته باشد.

از طرفی افسردگی بسیار شایع است؛ تا‌جایی‌که به این بیماری، سرماخوردگی روح هم می‌گویند. حتی ممکن است شما هم افسرده باشید و ندانید یا اینکه به اشتباه فکر کنید که افسرده‌اید.

ما در این مطلب از کلینیک تخصصی ترک اعتیاد طلوعی دیگر به بررسی افسردگی، نشانه ها و علت های آن می‌پردازیم پس تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک اختلال خلقی شایع است که بر نحوه احساس، تفکر و عمل شما تأثیر می‌گذارد. این می‌تواند باعث طیف وسیعی از مشکلات عاطفی و جسمی شود و توانایی شما را برای کار و عملکرد در زندگی روزمره کاهش دهد.

افسردگی با احساس غم و اندوه یا ناامیدی که گاه به گاه تجربه می‌کنید متفاوت است. این یک بیماری جدی است که می‌تواند بر سلامت کلی شما تأثیر بگذارد.

اهمیت دارد که بدانیم گاهی اوقات افراد ممکن است احساس پایینی داشته باشند و این امر کاملا طبیعی است. همچنین ممکن است حوادث ناراحت‌کننده برای هر فردی رخ دهد و آنها را ناراحت کند. اما اگر احساس بدبختی یا ناامیدی به صورت منظم و مداوم داشته باشید، ممکن است به این بیماری دچار شوید.

به یاد داشته باشید که افسردگی یک بیماری جدی است و بدون درمان مناسب می‌تواند به شدت تشدید شود. با این حال، افرادی که به دنبال درمان هستند، پس از چند هفته بهبود می‌یابند. در ادامه با علائم و انواع آن آشنا می‌شویم:

 

علائم یا نشانه های رایج افسردگی چیست؟

افسردگی یک اختلال خلقی است که می تواند به طور قابل توجهی بر زندگی شما تأثیر بگذارد. اگرچه همه افراد مبتلا به این بیماری علائم یکسانی را تجربه نمی کنند، اما برخی از علائم شایع عبارتند از:

هر فرد مبتلا به این بیماری تجربه‌های متفاوتی را پشت سر نمی‌گذارد. علائم ممکن است در شدت، فراوانی و مدت زمان متفاوت باشند. اگر از این نشانه‌ها رنج می‌برید و علائم را تقریباً هر روز به مدت حداقل ۲ هفته تجربه کردید، احتمالاً به این بیماری مبتلا هستید:

– احساس غمگینی، اضطراب مداوم
– احساس ناامیدی، بی‌ارزشی و تاریکی
– گریه زیاد
– احساس ناراحتی، بدبینی یا عصبانیت
– از دست دادن علاقه به سرگرمی‌ها و علایق قدیمی
– کاهش انرژی یا خستگی
– مشکل در تمرکز، تصمیم‌گیری یا حرکت
– حرکت کمتر یا صحبت کردن آهسته‌تر
– مشکلات خواب، بیداری زودرس یا پرخوابی
– تغییرات در اشتها یا وزن
– درد بدنی مزمن بدون علت مشخص که به درمان عادی پاسخ نمی‌دهد (سردرد، درد عضلانی، مشکلات گوارشی

افکار مرگ، خودکشی، خودآزاری یا اقدام به خودکشی

 

افسردگی در کودکان

غم و اندوه دوران کودکی با رنگ‌های غمگین و احساسات پویا و متنوعی که بچه‌ها تجربه می‌کنند، فرق دارد. اگر پسر یا دختر شما احساس غم و اندوه می‌کند، این به معنی ابتلا به افسردگی نیست. اما اگر این احساسات منفی به طور پیوسته و بدون توجه به عوامل محیطی ادامه دارد، ممکن است نشانه‌ای از این بیماری باشد. همچنین، رفتار نامناسب و مخربی که به فعالیت‌های روزمره اجتماعی، علایق، تحصیلات یا زندگی خانوادگی تداخل ایجاد می‌کند، نشانه‌ی مشکلاتی می‌باشد.

  • کودکان ممکن است نشانه هایی از این موارد را تجربه کنند:

    – احساسات، مانند افزایش حساسیت، خشم، تغییرات سریع در مزاج، یا گریه
    – رفاه عاطفی، مانند احساس کمبود (مثلاً “من نمی توانم کاری را درست انجام دهم”)، ناامیدی، گریه، یا افسردگی
    – رفتار، مانند مشکل در مدرسه، اجتناب از دوستان یا خانواده، فکرهای منفی، یا خودآزاری
    – توانایی های شناختی، مانند مشکل در توجه، کاهش عملکرد تحصیلی، یا تغییر در نمرات
    – الگوهای خواب، مانند مشکل در خوابیدن یا خوابیدن بیش از حد
    – رفاه جسمی، مانند کاهش انرژی، مشکلات گوارشی، تغییر در اشتها، یا تغییرات در وزن

    کودکان ممکن است این نشانه ها را نشان دهند و برای اینکه به آنها کمک کنیم، باید به آنها توجه و حمایت کافی کنیم.

 نوجوانان

بعضی از نوجوانان ممکن است احساس ناراحتی و خشم بیش از اندازه داشته باشند. وقتی که این احساس بیش از ۲ هفته ادامه داشته باشد و همچنان هنوز ناراحت باشد.

 ممکن است نشانه‌های این بیماری وجود داشته باشد. به خصوص در صورتی که نوجوان از دوستان و خانواده دور شود، عملکرد در مدرسه کاهش یابد یا به مواد مخدر و الکل روی آورده باشد. بهتر است با پزشک مشورت کنید و بررسی کنید که آیا نوجوان شما احتمالاً افسرده است یا خیر. درمان‌های مؤثری وجود دارد که می‌تواند به نوجوانان کمک کند تا از افسردگی فراتر بروند و بهترین وضعیت روحی خود را تجربه کنند.

افسردگی در زنان

افسردگی یکی از مشکلات روانی شایع است که بیشتر در زنان نسبت به مردان دیده می‌شود. زنان به دلایل مختلف از جمله اختلافات هورمونی، فشارهای اجتماعی، نقش‌های جنسیتی و انتظارات فرهنگی بیشتر به این مشکلات دچار می‌شوند. بر اساس آمارها، افسردگی در زنان دو برابر بیشتر از مردان است و این موضوع نشان از تأثیر عوامل جنسیتی بر روی سلامت روانی دارد.

علائم این بیماری در زنان ممکن است شامل احساس ناراحتی، اضطراب، خستگی، بی‌اشتهایی،  اختلالات خواب، کم‌توانی، افکار منفی، احساس بی‌ارزشی و افزایش وزن یا کاهش وزن باشد. برای درمان افسردگی در زنان می‌توان از روش‌های مختلفی مانند درمان دارویی، مشاوره روان‌شناختی، تغییرات در سبک زندگی و مشارکت در فعالیت‌های روان‌درمانی استفاده کرد.

 

نشانه های این بیماری  در مردان

  • مردها ممکن است نشانه‌های مختلفی را تجربه کنند:
    احساسات، مثل عصبانیت، خشونت، حساسیت زیاد، استرس یا اضطراب
    رضایت روحی، مانند احساس خلاء، افسردگی یا ناامیدی
    رفتارها، مثل از دست دادن علاقه، علاقه‌های قدیمی را لذت‌بخش نداندن، احساس خستگی مداوم، افکار انتحار، مصرف مواد مخدر یا شرکت در فعالیت‌های خطرناک
    جنبه‌های جنسی، مثل کاهش اشتیاق جنسی یا ناراضی بودن از عملکرد جنسی
    فعالیت‌های شناختی، مثل مشکل در تمرکز، ناتوانی در انجام وظایف یا تاخیر در پاسخ به سوالات در طول مکالمات
    الگوهای خواب، مثل بی‌خوابی، خواب ناراحت‌کننده، خواب زیاد یا ناخوابی
    سلامت جسمی، مثل خستگی، درد، سردرد یا مشکلات گوارشی

اختلال افسردگی حاد (اساسی )

  • افسردگی اساسی (MDD) یک نوع شدیدتر از افسردگی است که با احساسات دائمی از غم، ناامیدی و بی ارزشی همراه است و نمی‌توان به راحتی از آن رهایی یافت.

    برای تشخیص افسردگی بالینی، باید پنج یا بیشتر از علائم زیر را در طول یک دوره ۲ هفته‌ای تجربه کنید:

    – احساس افسردگی در بیشتر ساعات روز
    – از دست دادن علاقه به فعالیت‌های روزمره
    – تغییرات وزن قابل توجه
    – مشکلات خوابیدن یا بی‌خوابی
    – کندی در تفکر یا حرکت
    – خستگی و کاهش انرژی در طول روز
    – احساس بی ارزشی یا گناه
    – کاهش تمرکز و حوصله
    – افکار منفی درباره مرگ یا خودکشی

    گروه‌های مختلفی از اختلال افسردگی اساسی وجود دارند که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا به عنوان “زیرمجموعه‌های یادآور” شناخته می‌شوند، از جمله:

    – ویژگی‌های غیرمعمول
    – اضطراب و پریشانی
    – ویژگی‌های ترکیبی
    – افسردگی پس از زایمان
    – الگوهای فصلی
    – مالیخولیایی
    – روانپریشی
    – کاتاتونیا

 

افسردگی

اختلال افسردگی مداوم

اختلال افسردگی مداوم (PDD) در گذشته با نام دیستایمی شناخته می‌شد. این نوع افسردگی، اگرچه خفیف‌تر است، اما به صورت مزمن طول می‌کشد.

برای تشخیص این اختلال، علائم باید حداقل ۲ سال مداوم باشند. PDD می‌تواند زندگی روزمره شما را بیشتر از افسردگی عادی تحت تاثیر قرار دهد، زیرا طولانی‌تر مدت زمانی طول می‌کشد.

در افراد مبتلا به PDD، علائم زیر رایج است:
– از دست دادن علاقه به فعالیت‌های روزمره
– احساس ناامیدی
– کاهش بهره‌وری
– کاهش اعتماد به نفس

افسردگی قابل درمان است، اما مهم است که به برنامه‌ی درمانی خود پایبند باشید.

زندگی با افسردگی ممکن است دشوار باشد، اما درمان می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند. با متخصص درمانی خود درباره‌ی گزینه‌های ممکن صحبت کنید.

افسردگی بعد از زایمان

افسردگی پس از زایمان (PPD) نوعی اختلال خلقی است که می تواند بر توانایی یک فرد برای مراقبت از خود و نوزاداش  تأثیر منفی  بگذارد. این یک بیماری شایع است که حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از زنان را در سال پس از زایمان تحت تاثیر قرار می دهد.

تفاوت بین غم و اندوه پس از زایمان و PPD

بسیاری از زنان پس از زایمان، “غم و اندوه پس از زایمان” را تجربه می کنند. این احساس غم و اندوه، اضطراب و تحریک پذیری خفیف است که معمولاً در چند روز اول پس از زایمان رخ می دهد و به طور طبیعی از بین می رود.

اما PPD فراتر از غم و اندوه پس از زایمان است. علائم PPD می تواند شدید باشد و به طور قابل توجهی بر زندگی روزمره فرد تأثیر بگذارد. این علائم عبارتند از:

  • احساس غم و ناامیدی مداوم
  • تغییرات اشتها
  • مشکلات خواب
  • بی قراری یا کندی روانی و حرکتی
  • مشکل در تمرکز، به یاد آوردن یا تصمیم گیری
  • احساس بی ارزشی یا گناه
  • افکار مرگ یا خودکشی
  • نگرانی در مورد نوزاد یا ناتوانی در مراقبت از او
 

افسردگی دو قطبی

اختلال دوقطبی یک بیماری روانی است که باعث نوسانات خلقی شدید می شود. این نوسانات می تواند از شادی و انرژی شدید (مانیا یا هایپومانیا) تا غم و ناامیدی عمیق (افسردگی) متغیر باشد. سه نوع اصلی اختلال دوقطبی وجود دارد که هر کدام مجموعه علائم خاص خود را دارند.

مشکلات مربوط به دوره های افسردگی در اختلال دوقطبی:

یکی از چالش های اصلی در اختلال دوقطبی، تشخیص تأثیر واقعی هر دوره خلقی است. دوره های افسردگی می تواند به طور قابل توجهی بر توانایی فرد در عملکرد در زندگی روزمره تأثیر بگذارد.

در اینجا برخی از علائم شایع افسردگی در اختلال دوقطبی آورده شده است:

  • احساس غم، ناامیدی یا پوچی
  • احساس بی قراری یا کندی
  • اختلالات خواب، مانند خواب بیش از اندازه یا کم خوابی
  • تغییرات اشتها، مانند پرخوری یا کم خوری
  • کمبود انرژی یا خستگی
  • مشکل در تمرکز، به یاد آوردن چیزها یا تصمیم گیری
  • احساس بی ارزشی یا گناه
  • افکار مرگ یا خودکشی
  • کناره گیری از دوستان و خانواده

توجه به این نکته مهم است که همه افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تمام این علائم را تجربه نمی کنند و شدت علائم می تواند در افراد مختلف متفاوت باشد.

 

افسردگی و اضطراب

افسردگی و اضطراب، دو بیماری شایع سلامت روان، اغلب با هم دست به دست هم می دهند و بر میلیون ها نفر در سراسر جهان تأثیر می گذارند. در واقع، تحقیقات نشان داده است که بیش از ۷۰ درصد از افراد مبتلا به افسردگی نیز علائم اضطراب را تجربه می کنند.

علل و علائم مشترک:

علل دقیق افسردگی و اضطراب هنوز به طور کامل شناخته نشده است، اما تصور می شود که ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و محیطی در آنها نقش دارند.

این دو بیماری با علائم مشابهی نیز همراه هستند که می تواند تشخیص جداگانه آنها را دشوار کند. علائم مشترک شامل موارد زیر می شود:

  • تحریک پذیری و بی قراری: احساس بی قراری یا ناتوانی در آرامش
  • مشکلات حافظه یا تمرکز: مشکل در به یاد آوردن چیزها یا تمرکز روی کارها
  • مشکلات خواب: دشواری در به خواب رفتن، بیدار شدن در طول شب یا خواب بیش از حد
  • خستگی: احساس خستگی یا کمبود انرژی
  • تغییرات در اشتها: پرخوری یا کم خوری
  • احساسات منفی: احساس غم، ناامیدی، اضطراب یا بی ارزشی
 

 ارتباط این بیماری  با اختلال وسواسی-اجباری (OCD)

افسردگی وسواسس و اجباری، یک اختلال روحی است که باعث ایجاد افکار و ترس های ناخواسته و تکراری می شود.

این ترس ها باعث می شود که شما رفتارها یا عمل های تکراری (اجبار) را انجام دهید تا امیدوارید که از استرس وسواس خلاص شوید.

افراد مبتلا به OCD اغلب خود را در یک حلقه بسته از وسواس و اجبار قرار می دهند. این رفتارها ممکن است باعث احساس انزوا و کناره گیری از دوستان شود و احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهد.

اختلال اضطرابی معمولا با افسردگی همراه است و حدود ۸۰ درصد افراد مبتلا به OCD دوره های افسردگی را تجربه می کنند.

این اختلال نگران کننده نیز برای کودکان است. رفتارهای اجباری آنها می تواند باعث ایجاد احساس غیرعادی شده و احتمال ابتلا به افسردگی کودک را افزایش دهد.

افسردگی

انواع افسردگی چیست؟

  • تعداد زیادی از اختلالات افسردگی وجود دارد که پزشکان قادر به تشخیص آنها هستند، از جمله:

    – افسردگی اساسی تک قطبی
    – افسردگی مداوم یا دیس تایمی که حداقل ۲ سال طول می کشد
    – اختلال خلق و خوی مخرب که در کودکان و نوجوانان بروز می‌کند
    – نارسایی پیش از قاعدگی یا سندرم PMS
    – اختلال خلقی ناشی از مواد
    – افسردگی به دلیل وضعیت پزشکی دیگر
    – سایر اختلالات افسردگی

    هر نوع افسردگی ممکن است ویژگی‌های خاص خود را داشته باشد، مانند:

    – پریشانی اضطرابی: شما به طور مداوم نگران اتفاقات آینده و از دست دادن کنترل هستید.
    – ویژگی‌های ترکیبی: از یک طرف با افسردگی مبتلا هستید و از طرف دیگر دوره های انرژی بالا و شیدایی را تجربه می کنید که باعث حرف زدن بیش از حد و افزایش عزت نفس می شود.
     ویژگی‌های آتیپیک:  شما ممکن است پس از رویدادهای شاد احساس خوبی داشته باشید، اما در عین حال احساس گرسنگی کنید، نیاز زیادی به خواب داشته باشید و برای رد شدن از دست دادن حساسیت داشته باشید.
    – ویژگی‌های روانپریشی: شما اعتقادات نادرستی دارید و چیزهایی را می بینید یا می شنوید که واقعیت ندارد.
    – کاتاتونیا: افراد مبتلا به طور عادی حرکت نمی کند و ممکن است در وضعیتی بی حرکت و بی توجه قرار بگیرید یا حرکات ناکنترلی انجام دهید.
     افسردگی بعد از زایمان: علائم شما در دوره بارداری یا پس از زایمان آغاز می شود.
    – الگوی فصلی علائم شما با تغییرات فصلی، به ویژه در ماه های سرد ، شدت بیشتری پیدا می کند.

هرکدام از این ویژگی‌ها می‌تواند نشان‌دهنده نوع خاصی از افسردگی باشد.

 

چه بیماری هایی با افسردگی اتفاق می افتد؟

 افسردگی ممکن است به صورت اولیه یا ثانویه با دیگر بیماری ها همراه باشد. برخی از بیماری های جسمی که با افسردگی همراه هستند عبارتند از:

۱. بیماری های قلبی: افرادی که دچار بیماری های قلبی مانند نارسایی قلبی یا حمله قلبی هستند، ممکن است افسردگی را تجربه کنند. این ارتباط ممکن است به علت استرس و نگرانی در مورد وضعیت قلبی خود باشد.

۲. بیماری های مزمن: بیماری های مزمن مانند دیابت، سرطان یا بیماری های التهابی، می توانند باعث افسردگی شوند. استرس مرتبط با مدیریت بیماری، عوارض جانبی داروها و تغییرات در سبک زندگی ممکن است عواملی باشند که افسردگی را تشدید کنند.

به طور کلی، افسردگی می تواند با بسیاری از بیماری های جسمی همراه باشد و مداخله های درمانی مناسب می تواند به بهبود افسردگی و بهبود بیماری جسمی کمک کند.

روش های تشخیص 

اگر با علائمی مانند غم و اندوه، ناامیدی یا بی علاقگی دست و پنجه نرم می کنید، مهم است که به دنبال کمک حرفه ای باشید. یک متخصص بهداشت روان مانند روانپزشک یا روانشناس می تواند به شما کمک کند تا مشخص کنید که آیا دچار افسردگی هستید یا خیر و بهترین برنامه درمانی را برای شما تجویز کند.

در اینجا مراحلی که می توانید انتظار داشته باشید در طول فرآیند تشخیص طی کنید، آورده شده است:

  1. معاینه فیزیکی:

پزشک شما ابتدا یک معاینه فیزیکی کامل انجام می دهد تا هرگونه شرایط پزشکی احتمالی که می تواند علائم شما را ایجاد کند، رد کند. این ممکن است شامل بررسی فشار خون، ضربان قلب و معاینه کلی شما باشد.

  1. آزمایشات آزمایشگاهی:

در برخی موارد، پزشک ممکن است آزمایشات آزمایشگاهی را برای بررسی سطوح هورمونی خاص یا سایر عوامل پزشکی که ممکن است در علائم شما نقش داشته باشند، تجویز کند.

  1. ارزیابی روانپزشکی:

بخش مهمی از فرآیند تشخیص، ارزیابی روانپزشکی است. در طول این ارزیابی، متخصص بهداشت روان شما در مورد افکار، احساسات، الگوهای رفتاری و سابقه سلامت روان شما سوال خواهد کرد. همچنین ممکن است پرسشنامه هایی را برای تکمیل به شما داده شود.

  1. معیارهای تشخیصی:

متخصص بهداشت روان شما علائم شما را در برابر معیارهای تشخیصی افسردگی که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) انجمن روانپزشکی آمریکا ذکر شده است، ارزیابی می کند. DSM-5 یک سیستم طبقه بندی برای اختلالات روانی است و معیارهای خاصی را برای تشخیص افسردگی و سایر شرایط سلامت روان ارائه می دهد.

تشخیص قطعی:

بر اساس معاینه فیزیکی، آزمایشات آزمایشگاهی، ارزیابی روانپزشکی و معیارهای DSM-5، متخصص بهداشت روان شما می تواند به شما بگوید که آیا دچار افسردگی هستید یا خیر. اگر افسردگی تشخیص داده شود، آنها با شما در مورد گزینه های درمانی مختلفی که در دسترس شما هستند، مانند درمان، دارو و تغییرات سبک زندگی، بحث خواهند کرد.

مهم است به یاد داشته باشید که تشخیص افسردگی گامی ضروری برای دریافت درمان مناسب و بهبودی است. اگر با علائم افسردگی دست و پنجه نرم می کنید، در اسرع وقت به دنبال کمک حرفه ای باشید. با درمان مناسب، می توانید بر این بیماری غلبه کنید و زندگی سالم و معناداری داشته باشید.

افسردگی

افسردگی همراه با روان پریشی

بعضی از افرادی که افسردگی اساسی دارند ممکن است علائمی از یک اختلال روانی دیگر به نام روانپریشی نیز داشته باشند. این دو وضعیت با هم ترکیب شده و به عنوان “روانپریشی افسرده” شناخته می شود.
در روانپریشی افسرده، افراد ممکن است چیزهایی را تجربه کنند که واقعی نیستند. این افراد ممکن است احساساتی مانند غم، ناامیدی و تحریک پذیری را تجربه کنند.

ترکیب این دو بشرط به ویژه خطرناک است، زیرا فرد ممکن است به توهماتی دچار شود که به افکار خودکشی منجر شود. علت این دو بیماری هنوز مشخص نیست، اما درمانهایی مانند داروها و الکتروشوک درمانی می تواند به کاهش علائم کمک کند.

 

افسردگی در بارداری

بارداری، زمانی که انتظار و هیجان به طور طبیعی بالا است، می تواند برای برخی از زنان به دوره ای دشوار تبدیل شود. افسردگی در دوران بارداری شایع تر از آن چیزی است که بسیاری از مردم فکر می کنند و برآورد می شود که ۷ تا ۱۰ درصد از زنان باردار را تحت تاثیر قرار می دهد.

علائم افسردگی در دوران بارداری عبارتند از:

  • تغییرات در اشتها: پرخوری یا کم خوری بدون دلیل
  • احساس ناامیدی و غم: احساس غم و اندوه یا پوچی که از بین نمی رود
  • اضطراب و تنش: احساس عصبی یا بی قراری
  • از دست دادن علاقه: از دست دادن علاقه به فعالیت ها و چیزهایی که قبلاً از آنها لذت می بردید
  • غم و اندوه: گریه زیاد یا احساس غم بدون دلیل
  • مشکلات حافظه و تمرکز: مشکل در تمرکز یا به خاطر سپردن چیزها
  • اختلالات خواب: بی خوابی یا خواب بیش از حد
  • افکار مرگ یا خودکشی: افکار مربوط به آسیب رساندن به خود یا دیگران

مهم است که به یاد داشته باشید که همه این علائم را تجربه نمی کنند و شدت علائم در افراد مختلف می تواند متفاوت باشد. اگر هر یک از این علائم را تجربه می کنید، مهم است که در اسرع وقت به دنبال کمک باشید.

 

افسردگی و الکل

تحقیقات اخیر نشان داده است که ارتباط بین مصرف الکل و افسردگی وجود دارد. افرادی که با افسردگی مبتلا هستند، احتمالاً بیشتر به مصرف الکل متمایل هستند.

از بین ۲۰.۲ میلیون بزرگسال آمریکایی که با اختلال مصرف مواد مواجه شده‌اند، تقریباً ۵۰ درصد آن‌ها دچار بیماری روانی نیز بوده‌اند.

مصرف مکرر الکل می‌تواند علائم افسردگی را تشدید کند و افراد مبتلا به افسردگی، احتمالاً بیشتر به سوء استفاده یا وابستگی به الکل دچار می‌شوند.

 

عوامل خطر ساز

افسردگی یک اختلال پیچیده است که می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد. در حالی که برخی از افراد ممکن است بیشتر به دلیل ژنتیک مستعد ابتلا به افسردگی باشند، عوامل محیطی و تجربیات زندگی نیز می تواند نقش مهمی ایفا کند.

علل شایع افسردگی عبارتند از:

  • عدم تعادل شیمیایی مغز:

عدم تعادل در سطوح انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین، دوپامین و نورآپی نفرین در مغز می تواند منجر به افسردگی شود. این عدم تعادل می تواند ناشی از عوامل مختلفی از جمله ژنتیک، استرس و تجربیات زندگی باشد.

  • تغییرات هورمونی:

تغییرات هورمونی در زنان، مانند نوسانات هورمونی در طول چرخه قاعدگی، بارداری و یائسگی، می تواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد.

  • سابقه خانوادگی:

اگر سابقه خانوادگی افسردگی یا سایر اختلالات خلقی دارید، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این بیماری هستید.

  • تروما در دوران کودکی:

تجربیات آسیب زا در دوران کودکی، مانند سوء استفاده یا غفلت، می تواند خطر ابتلا به افسردگی را در بزرگسالی افزایش دهد.

  • ساختار مغز

برخی مطالعات نشان داده اند که افراد دارای لوب فرونتال کوچکتر یا کمتر فعال در مغز، بیشتر در معرض خطر افسردگی هستند.

  • شرایط پزشکی:  برخی بیماری های مزمن، مانند بیماری قلبی، سکته مغزی، سرطان و بیماری پارکینسون، می تواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد.
  • سوء مصرف مواد:

سوء مصرف مواد و افسردگی دو بیماری شایع هستند که اغلب با هم همراه هستند. در واقع، تخمین زده می شود که حدود ۲۰ درصد از افراد مبتلا به افسردگی نیز سوء مصرف مواد دارند و برعکس، حدود ۳۵ درصد از افراد مبتلا به سوء مصرف مواد نیز افسرده هستند.

این همبستگی بین سوء مصرف مواد و افسردگی به دلایل مختلفی وجود دارد. در برخی موارد، افراد ممکن است برای خوددرمانی علائم افسردگی خود به مواد مخدر یا الکل روی آورند. به عنوان مثال، آنها ممکن است از مواد برای کاهش احساس غم، اضطراب یا پوچی استفاده کنند. با این حال، سوء مصرف مواد در نهایت علائم افسردگی را بدتر می کند و می تواند منجر به مشکلات جدیدی مانند مشکلات مالی، مشکلات روابطی و مشکلات سلامتی شود.

در موارد دیگر، افسردگی ممکن است نتیجه سوء مصرف مواد باشد. مواد شیمیایی موجود در مواد می توانند تعادل شیمیایی مغز را مختل کنند و منجر به تغییرات خلقی، از جمله افسردگی شوند. علاوه بر این، سوء مصرف مواد می تواند منجر به شرایط زندگی و تجربیاتی که خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد، مانند مشکلات مالی، از دست دادن شغل یا مشکلات روابطی شود.

درد:

درد مزمن، چه جسمی و چه عاطفی، می تواند به طور قابل توجهی خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد.

مهم است که به خاطر داشته باشید که افسردگی یک بیماری با علل متعدد است. اگر علائم افسردگی را تجربه می کنید، مهم است که برای کمک به یک متخصص بهداشت روان مراجعه کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا علت افسردگی خود را تعیین کنید و بهترین برنامه درمانی را برای شما ایجاد کنند.

افسردگی بعد از ترک مواد مخدر

افسردگی بعد از ترک مواد مخدر یکی از عوارض رایجی است که بر افرادی که از مواد مخدر وابسته بوده‌اند، تاثیر می‌گذارد. افسردگی در این موارد به عنوان یک عارضه جانبی از ترک مواد مخدر مطرح می‌شود و ممکن است برخی از افراد با آن مواجه شوند. این افسردگی می‌تواند به صورت موقت یا پیشرفتی باشد و بستگی به نوع مواد مصرفی، مدت زمان مصرف و شدت وابستگی دارد.

افسردگی بعد از ترک مواد مخدر ممکن است به دلیل تغییرات شیمیایی در مغز ایجاد شود. وقتی که یک فرد از مواد مخدر استفاده می‌کند، مغز به تدریج به آن عادت می‌کند و فعالیت‌های شیمیایی خود را تنظیم می‌کند. اما هنگامی که ترک مواد مخدر انجام می‌شود، این تنظیمات شیمیایی دچار نوسان می‌شوند که می‌تواند به تغییرات در خلقی و احساسات فرد منجر شود.

افسردگی

۱۵ راه برای پیشگیری 

در حالی که افسردگی یک بیماری شایع و ناتوان کننده است، اما خبر خوب این است که اقداماتی می توانید برای کاهش خطر ابتلا به آن انجام دهید. اگرچه ممکن است پیشگیری کامل از افسردگی غیرممکن باشد، با یادگیری علائم هشدار دهنده و ایجاد عادات سالم، می توانید احتمال ابتلا به افسردگی را به طور قابل توجهی کاهش دهید و در صورت بروز آن، از شدت و مدت آن بکاهید.

  1. ورزش منظم: ورزش نه تنها برای سلامت جسمی شما مفید است، بلکه می تواند به طور قابل توجهی خلق و خوی شما را نیز بهبود بخشد. هدف حداقل ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی متوسط در بیشتر روزهای هفته را داشته باشید.
  2. خواب کافی: کمبود خواب می تواند علائم افسردگی را بدتر کند. اکثر بزرگسالان به مدت ۷-۸ ساعت خواب با کیفیت در طول شبانه روز نیاز دارند.
  3. پیروی از درمان: اگر برای افسردگی تحت درمان هستید، مهم است که داروهای خود را طبق دستور مصرف کنید و به تمام قرار ملاقات های خود با درمانگر خود پایبند باشید.
  4. کاهش استرس: استرس می تواند یک عامل اصلی در افسردگی باشد. روش‌های مدیریت استرس مانند یوگا، مدیتیشن یا تنفس عمیق را تمرین کنید.
  5. ایجاد روابط قوی: حمایت اجتماعی نقش مهمی در سلامت روان ایفا می کند. وقت خود را با عزیزان بگذرانید، به یک گروه اجتماعی بپیوندید یا یک دوست جدید پیدا کنید.
  6. مصرف یک رژیم غذایی سالم: رژیم غذایی شما می تواند بر خلق و خوی شما تأثیر بگذارد. از خوردن غذاهای فرآوری شده، شکر و کافئین بیش از حد خودداری کنید و روی مصرف میوه ها، سبزیجات، غلات کامل و پروتئین های بدون چربی تمرکز کنید.
  7. از مصرف مواد مخدر و الکل خودداری کنید: مصرف مواد مخدر و الکل می تواند علائم افسردگی را بدتر کند و خطر ابتلا به آن را افزایش دهد.
  8. به دنبال کمک حرفه ای باشید: اگر احساس غم و اندوه، ناامیدی یا بی علاقگی می کنید، در اسرع وقت به دنبال کمک حرفه ای باشید. یک درمانگر می تواند به شما کمک کند تا علت علائم خود را درک کنید و یک برنامه درمانی مناسب برای شما ایجاد کند.
  9. در معرض نور خورشید قرار بگیرید: نور خورشید به بدن شما کمک می کند تا ویتامین D تولید کند که برای سلامت روان ضروری است. سعی کنید هر روز حداقل ۱۵ دقیقه در نور خورشید مستقیم قرار بگیرید.
  10. ذهن آگاهی را تمرین کنید: ذهن آگاهی شامل تمرکز بر لحظه حال بدون قضاوت است. این می تواند به شما کمک کند تا افکار و احساسات منفی را مدیریت کنید.
  11. اهداف واقع بینانه تعیین کنید: تعیین اهدافی که بسیار دشوار یا غیرقابل دستیابی هستند می تواند منجر به ناامیدی و احساس شکست شود. اهداف کوچک و قابل انجام دادن را تعیین کنید و به تدریج آنها را چالش برانگیزتر کنید.
  12. به چیزهای مثبت توجه کنید: روی چیزهای خوب زندگی خود تمرکز کنید، به خصوص زمانی که احساس غم و اندوه می کنید. یک لیست از چیزهایی که به خاطر آنها سپاسگزار هستید بنویسید یا زمانی را صرف قدردانی از زیبایی اطرافتان کنید.
  13. به دیگران کمک کنید: کمک به دیگران راه حیرت انگیزی برای بهبود خلق و خوی خود و احساس ارتباط با جامعه است. داوطلب شوید، به یک هدف اهدا کنید یا به سادگی به یک دوست یا یکی از اعضای خانواده کمک کنید.
  14. از “نه گفتن” نترسید: مهم است که حد و حدود خود را تعیین کنید و از تعهداتی که شما را تحت فشار قرار می دهند یا زمان شما را از بین می برند، خودداری کنید.
  15. به خودتان زمان بدهید: بهبودی از افسردگی زمان می برد. با خودتان صبور باشید و به خودتان اجازه ندهید که در مورد سرعت پیشرفت خود دلسرد شوید.

سخن پایانی

افسردگی، یک وضعیت ممکن است به طور موقت رخ دهد یا به یک چالش طولانی مدت تبدیل شود. همیشه درمان نمی‌تواند تضمین کند که افسردگی شما به طور کامل از بین برود.

اما با این حال، درمان معمولاً باعث کنترل علائم می‌شود. مدیریت علائم افسردگی شامل یافتن ترکیب مناسبی از داروها و درمان‌ها می‌شود.

اگر یک درمان موثر نبود، با متخصص مراقبت‌های بهداشتی خود مشورت کنید. آنها می‌توانند به شما کمک کنند تا یک برنامه درمانی مناسب راه‌اندازی کنید که ممکن است در مدیریت وضعیت شما بهتر عمل کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *